جدول جو
جدول جو

معنی ساق دوش - جستجوی لغت در جدول جو

ساق دوش
جوانی هم سال و هم بالای داماد که در شب عروسی دوش به دوش داماد حرکت کند، شاه بالا، همدم، همسر، قرین، نظیر
فرهنگ فارسی عمید
ساق دوش
شاه بالا، همراه، ملازم (داماد یا عروس در شب زفاف)
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبک دوش
تصویر سبک دوش
کسی که باری بر دوش نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
رجوع به ساق دوش شود
لغت نامه دهخدا
شاه بالا، (جهانگیری)، در ترکی کسی که چون داماد به عروسی سوار شود یکی را که همسن و همبالای او باشد به لباس زیبا آراسته ردیف او سازند و آن را بفارسی شاه بالا گویند، (آنندراج)، شهباله، (ناظم الاطباء)، شاه بالا که بر جانب راست داماد یا عروس ایستد، و این کلمه مرکب است از ’ساق ترکی، بمعنی راست و یمین’ و دوش فارسی بمعنی کتف در مقابل سل دوش، ساغدوش، مجازاً بمعنی قرین و نظیر استعمال کنند، (آنندراج)، همدم و رفیق و یار و همسر، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حالت و عمل ساقدوش، ساقدوش بودن، وظیفه و سمت ساقدوش را داشتن، شاهبالا بودن، رجوع به ساقدوش شود، برابری
لغت نامه دهخدا
(قِ عَ)
پایۀ عرش:
زانکه پیغمبر شب معراج تا بر ساق عرش
از شرف برشد نه از رفتن به غار، ای ناصبی.
ناصرخسرو.
بررس از علم قران و علم تأویلش بدان
گرهمی زین چه به ساق عرش برخواهی رسید.
ناصرخسرو (دیوان ص 94).
بلند قدر تو گر صورتی شود بمثل
ز بس بلندی در ساق عرش ساید ساق.
امیرمعزی.
تا که لرزان ساق من بر آهنین کرسی نشست
می بلرزد ساق عرش از آه صورآوای من.
خاقانی.
کعب همت به ساق عرش رساند
این دو تن عقل و دین که من دارم.
خاقانی.
ورساق من چو چنگ ببندد به ده رسن
هم سر به ساق عرش معلا برآورم.
خاقانی.
چو درآمد به ساق عرش فراز
نردبان ساخت از کمند نیاز.
نظامی (هفت پیکر).
چون گل ازین پایۀ فیروزه فرش
دست به دست آمد تا ساق عرش.
نظامی (مخزن الاسرار).
ز دروازۀ سدره تا ساق عرش
قدم بر قدم عصمت افکند فرش.
نظامی (از بهار عجم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قِ دَ)
ساعد. رجوع به ساعد شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 81هزارگزی شمال باختری درمیان و 19هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی مشهد به زاهدان. کوهستانی، و هوایش معتدل، و آبش از قنات، و محصولش زعفران و غلات است، و 334 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
مقابل ساق دوش. شاه بالا که بجانب چپ ایستد، آنکه در سمت چپ داماد یا عروس ایستد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کسی که شب عروسی دوش بدوش داماد راه میرود و او را شاه بالا هم میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
کیفیت و عمل ساقدوش بودن شاهبالایی، قرین بودن نظیر بودن، رفاقت همدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساق عرش
تصویر ساق عرش
پایه عرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساق دست
تصویر ساق دست
ساعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقدوش
تصویر ساقدوش
((قْ))
کسی که شب عروسی دوش به دوش داماد حرکت می کند
فرهنگ فارسی معین
سقف مقوس، سقف طاقی
متضاد: تیرپوش، سقف مسطح
فرهنگ واژه مترادف متضاد